جدول جو
جدول جو

معنی زخ زدن - جستجوی لغت در جدول جو

زخ زدن
ناله و زاری نمودن
تصویری از زخ زدن
تصویر زخ زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یخ زدن
تصویر یخ زدن
انجماد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زخم زدن
تصویر زخم زدن
آنکه جراحت وارد کند جارح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زل زدن
تصویر زل زدن
خیره نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زه زدن
تصویر زه زدن
از میدان در رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنخ زدن
تصویر زنخ زدن
افسانه سرایی کردن، سخن بیهوده گفتن، لاف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زخم زدن
تصویر زخم زدن
به کسی زخم و جراحت وارد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زنخ زدن
تصویر زنخ زدن
کنایه از سخن بیهوده گفتن، بیهوده حرف زدن، چانه زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زه زدن
تصویر زه زدن
از پا درآمدن به سبب ناتوانی و خستگی، زیر بار ماندن
از زیر بار در رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یخ زدن
تصویر یخ زدن
یخ بستن منجمد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنخ زدن
تصویر زنخ زدن
((~. زَ دَ))
سخن بیهوده گفتن، چانه زدن، سرزنش کردن، طعنه زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زخم زدن
تصویر زخم زدن
((~. زَ دَ))
جراحت وارد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زه زدن
تصویر زه زدن
((زِ. زَ دَ))
از پا درآمدن، از میدان به در رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زخم زدن
تصویر زخم زدن
Wound
دیکشنری فارسی به انگلیسی
пристальный взгляд
دیکشنری فارسی به روسی
пильний погляд
دیکشنری فارسی به اوکراینی
замерзать , замораживать
دیکشنری فارسی به روسی
замерзати , заморожувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی